سابقه و اهداف: قرن بیست و یکم، عصر تغییرات دایمی در عملکردهای علمی و پزشکی جدید است، لذا ضرورت سازگاری با سیستمهای پیچیده به عنوان یک اولویت مهم احساس میگردد که این خود مستلزم تجهیز به سلاح تفکر انتقادی است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی-مقطعی سطح مهارتهای تفکر انتقادی در 64 دانشجوی سال اول و آخر رشته دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی یزد در سال 1392 مورد بررسی قرار گرفت. ابزار مورد استفاده آزمون مهارتهای تفکر انتقادی کالیفرنیا فرم ب که حاوی 34 سؤال چند گزینهای بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها نیز از نرمافزار SPSS 17 و آزمونهای استنباطی استفاده شد.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار نمره کل مهارتهای تفکر انتقادی دانشجویان سال اول 42/2±93/13 و در دانشجویان سال آخر 94/2±78/11 بود و تفاوت آماری معنیداری بین نمره تفکر انتقادی دانشجویان سال اول و آخر رشته دندانپزشکی وجود نداشت. نمره کل و نمره هیچکدام ازحوزههای تفکر انتقادی با جنسیت و وضعیت تأهل معدل ترم قبل مرتبط نبود (05/0 P≥).
نتیجهگیری:
این مطالعه نشان داد که تفکر نقادانه در دانشجویان دندانپزشکی طی سالهای تحصیل در
دانشگاه پرورش نیافته و حتی به نظر سیر نزولی داشته است، ولی این سیر نزولی از
لحاظ آماری معنیدار نبوده است. همچنین تفکر انتقادی با هیچ یک از خصوصیات دموگرافیک
نظیر سن، جنس، وضعیت تأهل و معدل ترم قبل ارتباط معنیداری نداشت.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |