۱۱ نتیجه برای مرادی
مریم سیدمجیدی، ایمان جهانیان، نفیسه مرادی، علی بیژنی،
دوره ۸، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۲ )
چکیده
سابقه و اهداف : مشاوره و راهنمایی توسط اساتید راهنما در طول دوره تحصیل، دانشجویان را در غلبه بر مشکلات، دستیابی به اهداف آموزشی و کسب موفقیت یاری خواهد نمود. هدف از این مطالعه، بررسی نظرات دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بابل در ارتباط با ارائه راهنمایی و مشاوره تحصیلی بود.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، نظرات ۴۸۰ نفر از دانشجویان از طریق پرسشنامهای که روایی و پایایی آن تأیید شده بود، مورد بررسی قرار گرفت. دادهها از طریق تکمیل پرسشنامه ۲۵ سؤالی جمعآوری و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS ۱۷ و آزمونهای آماری Chi-Square ، t- test ، ANOVA و آزمون تعقیبی Scheffe واکاوی شد.
یافتهها: از مجموع افراد شرکت کننده، ۲/۶۱% مؤنث و ۸/۳۸% مذکر، با میانگین سن ۰۲/۴ ± ۳۴/۲۱ سال بودند. ۲/۳۷ درصد دانشجویان آگاهی کافی در مورد اینکه چگونه از استاد راهنما کمک بگیرند را نداشتند. در حدود نیمی (۳/۵۰%) از دانشجویان حضور استاد راهنما در ساعت اعلام شده و ۵۷% نیز برگزاری برنامه مشاوره به طور منظم را بد و خیلی بد گزارش کردند. دانشجویان مؤنث بیشتر از مذکر ابراز نمودند که استاد راهنما برای آنها پرونده تحصیلی تشکیل داده است (۰۰۱/۰ = P ). در تعیین نظرات دانشجویان به تفکیک رشته تحصیلی، دانشجویان رشته پیراپزشکی و دندانپزشکی از اساتید مشاور بیش از سایر رشتهها ناراضی بودند ( به ترتیب ۳/۸۷% و ۵/۸۱%).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج به نظر میرسد که یا دانشجویان اطلاع کافی از وظایف استاد مشاور ندارند و یا اساتید مشاور به وظایف خود به درستی عمل نمیکند. به منظور بهبود ارائه خدمات مشاوره و راهنمایی، آشنایی دانشجویان با وظایف استاد مشاور در بدو ورود به دانشگاه و یا بالا بردن سطح آگاهی اساتید مشاور با کلاسها و یا کارگاههای آموزشی توصیه میشود.
محمدرضا جوادی، کاوه اسلامی، ریتا مجتهدزاده، میترا ذوالفقاری، خیرالله غلامی، سید ناصر استاد، محسن مرادی باستانی،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۴ )
چکیده
چکیده
سابقه و اهداف: لزوم توانمندسازی مدیران داروخانهها در زمینه ارائه مراقبتهای دارویی پس از اجرای طرح تحول سلامت بیش از پیش احساس میشود. هدف از این مطالعه طراحی، اجرا و ارزشیابی دوره مجازی کوتاهمدت مراقبتهای دارویی بود.
روش بررسی: ابتدا به منظور ارزیابی نیاز آموزشی با ۵ نفر مدیران داروخانههای بیمارستانی به روش کیفی مصاحبه انجام شد و نیازهای آموزشی مشخص گردید. پس از تدوین کوریکولوم، فرایند طراحی آموزشی به منظور اجرای مجازی برنامه انجام گرفت. مدرسین دوره در برنامه کارگاههای سه روزه توانمندسازی دوره شرکت نمودند. طرح درس الکترونیکی دوره تدوین شد و محتواهای مولتی مدیا در سامانه نماد مجازی دانشگاه قرار داده شد. پذیرش فراگیران مجازی به صورت اینترنتی انجام شد. دوره اول پذیرش به مدت یکسال و در سه پودمان به صورت الکترونیکی ترکیبی اجرا گردید. ارزشیابی از شرکتکنندگان در انتهای هر پودمان با استفاده از پرسشنامه پژوهشگر ساخته به صورت خودگزارش دهی انجام گرفت و سپس دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۱۶ تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها: ۳۸ مدیر داروخانه در این دوره شرکت کردند. در طول برگزاری دوره ۱۰ نفر (۲۶ درصد) از ادامه برنامه انصراف دادند و ۲۸ شرکت کننده موفق به کسب نمره قبولی در دوره شدند. میانگین نمرات آزمونهای کتبی ۱۸ با انحراف معیار ۴۵/. بود. ۶۵ درصد شرکتکنندگان کل دوره را خوب و ۳۵ درصد متوسط توصیف کردند.
نتیجهگیری: با توجه نیازسنجی انجام شده و نتایج ارزشیابی مبنی بر رضایت شرکتکنندگان از برگزاری این دوره میتوان برگزاری این دوره در سطح آموزش کشوری را به مسئولین ذیربط پیشنهاد داد.
مرتضی مرادی دولیسکانی، رحیم مرادی، نسرین اوضاعی، مریم نوری،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: در استفاده از آموزش¬های الکترونیکی در دانشگاه¬های علوم پزشکی، کیفیت محتوای الکترونیکی و یادگیری آن¬ها موضوع مهمی به شمار می آید. هدف از انجام این پژوهش بررسی وضعیت اثربخشی کیفیت محتوای آموزش الکترونیکی دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی مشهد بود.
روش بررسی: روش مطالعه توصیفی-پیمایشی، و جامعه آماری شامل کلیه اعضای هیأت علمی دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در سال ۱۳۹۵-۱۳۹۴ به تعداد ۵۵ نفر بود. باتوجه به محدود بودن جامعه پژوهش، از نمونه گیری به روش سرشماری استفاده شد. ابزار جمع آوری داده¬ها پرسشنامه محقق ساخته بود. جهت تعیین اعتبار ابزار از روایی محتوایی، و پایایی پرسشنامه با ضریب آلفای کرونباخ برای مؤلفه¬های آن به ترتیب برابر ۷۳/۰، ۷۰/۰، ۸۵/۰، ۷۰/۰، ۷۲/۰ و ۶۵/۰ بود. برای تجزیه و تحلیل داده¬ها از سطح توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (تی تک نمونه¬ای) استفاده گردید.
نتایج: در مؤلفه «اهمیت»، میانگین نمونه مورد نظر از میانگین فرضی با توجه به نقطه برش ۸۰ درصدی به طور معناداری بیشتر می¬باشد(۰۹/۵=(۵۴)t). اما در مؤلفه¬های دیگر، مانند مؤلفه «علاقه یادگیرنده» (۸۹/۳- =(۵۴)t)، مؤلفه «سودمندی» (۵۴/۳- =(۵۴)t)، مؤلفه «قابلیت یادگیری» (۰۱/۱۵- =(۵۴)t)، و در نهایت مؤلفه «انعطاف پذیری» (۴۸/۲- =(۵۴)t)، چون میانگین آنها از نمونه مورد نظر میانگین فرضی کمتر می¬باشد و معنادار نبودند.
نتیجهگیری: از میان مؤلفه¬های کیفیت محتوایی آموزش الکترونیکی، مؤلفه های «علاقه فراگیرنده»، «سودمندی»، «قابلیت یادگیری» و «انعطاف¬پذیری» وضعیت مطلوبی نداشتند، و فقط مؤلفه «اهمیت» دارای شرایط مطلوبی بود.
مرتضی حسن زاده، اسحاق مرادی،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۹ )
چکیده
مریم سعادت، نگین مرادی، محمدجعفر شاطرزاده، ندا اورکی فر، معصومه حسینی بیدختی، امین بهداروندان، بهنوش طحان زاده، مجید سلطانی، ناهید پیرایه، مهرنوش کریمی، پیمان زمانی، پروانه رحیمی فر، مایده مقتدر، حسن خرمشاهی،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۰ )
چکیده
چکیده
مقدمه: با شیوع ویروس کرونا و ناتوانی و عدم حضور دانشجویان در محیطهای بالینی، سیستم آموزشی دانشکده علوم توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور جهت رفع کمبودهای آموزش بالینی تصمیم به برگزاری گراندراند مجازی در آموزش واحدهای مذکور گرفت. هدف از این پژوهش، بررسی میزان رضایت و سطح یادگیری دانشجویان از برگزاری گراندراند بود.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی بود. جامعه مورد مطالعه ۳۶ تا از دانشجویان کارشناسی دو رشته فیزیوتراپی و گفتاردرمانی بودند؛ گراندراند در موارد خاص بیماری برای دانشجویان در آموزش واحدهای بالینی به شکل مجازی ارائه گردید. جمعآوری اطلاعات با استفاده از یک پرسشنامه محقق ساخته برای ارزیابی میزان رضایت از برگزاری گراندراند مجازی و همچنین یک آزمون الکترونیک جهت بررسی میزان یادگیری از مباحث مطرح شده صورت گرفت.
نتایج: اکثریت دانشجویان رضایت متوسط تا زیاد بالای ۷۰ درصد از برگزاری گراندراند مجازی در دو گروه گفتاردرمانی و فیزیوتراپی داشتند. اختلاف معنیداری بین نمرات آزمون علمی قبل و بعد از گراندراند گروه گفتاردرمانی نشان داده شد (۰۰۲/۰ p-value =). در حالیکه در گروه فیزیوتراپی اختلاف معنیداری بین نمرات قبل و بعد از آزمون به دست نیامد (۳/۰ p-value =).
نتیجهگیری: با توجه به میزان رضایت دانشجویان از برگزاری گراندراند و افزایش سطح دانش آنها پیشنهاد میشود به خصوص در شرایط پاندمی ویروس کرونا و عدم امکان آموزش حضوری، برگزاری بحثهای گروهی مجازی در واحدهای آموزش بالینی در سایر دانشکدههای علوم توانبخشی و رشتههای وابسته صورت گیرد.
آقای اسحاق مرادی، خانم فاطمه امیرپورسعید،
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( تابستان ۱۴۰۰ )
چکیده
با گسترش پاندمی COVID-۱۹ در سراسر جهان و نیز در ایران، اکثرا بخش ها بخصوص آموزش عالی تحت تاثیر قرار گرفتند. این پاندمی سیستم های آموزشی را با یکی از بزرگترین چالش ها در پنجاه سال گذشته روبرو ساخته است. واژه " نتیکت " (Netiquette) از دو کلمه "نت" (Net) به معنای شبکه و اینترنت و "اتیکت" (Etiketa) که به مجموعه ای از قوانین رفتار و عادت های اجتماعی و (راه درست معاشرت کردن با دیگران) گفته می شود، تشکیل شده است و نتیکت اصطلاحا به مجموعه قوانین و آداب و رسوم رفتار کاربران در یک شبکه اشاره دارد. به منظور ایجاد یک زمینه مشترک ، نیاز به نتیکت های مشخصی داریم بخشی از اهمیت نتیکت و مشاوره و آموزش آن، به این موضوع مرتبط است که به دلیل پاندمی کروناویروس، در حال حاضر تمامی آموزشها به سمت مجازی شدن پیش می رود لذا فقدان یا ناکافی بودن آموزشها و مشاوره و عدم آگاهی از اصول نتیکت، می تواند چالش های بسیاری را ایجاد نماید. موضوع از آنجا حساس و جدی تر می شود که عدم اطلاع اعضای هیات علمی و نیز دانشجویان با اصول نتیکت و رعایت نکردن آن، می تواند منجر به ایجاد اختلالات زیادی در سیستم آموزشی و متعاقبا فرایند یاددهی و یادگیری گردد. لذا پیشنهاد می گردد در دانشگاههای علوم پزشکی کشور، سیستمی به منظور آموزش و مشاوره اصول نتیکت، برای هر دو جزء سیستم آموزشی یعنی اعضای هیات علمی و دانشجویان طراحی گردد تا ضمن آشناسازی ایشان با این مقوله مهم، از بروز اختلالات احتمالی در مهارتهای ارتباطی بین استاد و دانشجو ممانعت به عمل آید. بدین منظور ضمن پیشنهاد در اولویت قراردادن این آموزش و مشاوره ها در مورد نتیکت، اقدامات و راهکارهایی جهت طراحی و اجرای این سیستم که می تواند به اشکالی مانند مبتنی بر وب و یا به صورت اپلیکیشن باشد.
ناهید پیرایه، نگین مرادی، محمد جعفر شاطرزاده یزدی، مریم سعادت، مجید سلطانی، درسا حامدی، معصومه حسینی بیدختی، میمنت اکبری، پروانه رحیمی فر، کاوه اسلامی، محمد حسین زاده،
دوره ۱۶، شماره ۳ - ( پائیز ۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: یادگیری حل مسأله، یک استراتژیِ آموزشی دانشجومحور است که در آن، دانشجویان به طور مشارکتی مسائل آموزشی را تجزیه و تحلیل و تجاربشان را منعکس میکنند. هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر آموزش حل مسأله بر ارزیابی مهارتهای بالینی دانشجویان توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی اهواز بود.
روش بررسی: مطالعه حاضر، یک مطالعه مداخلهای از نوع نیمه تجربی بود. جامعه مورد مطالعه، کلیه دانشجویان سال چهارم دوره تحصیلی کارشناسی رشتههای فیزیوتراپی، گفتاردرمانی و کاردرمانی دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی اهواز بودند؛ بر اساس شیوه تعیین تصادفی تعدادی از دانشجویان به عنوان گروه آزمایش (آموزش مسأله محور) و تعداد دیگری از دانشجویان به عنوان گروه کنترل (آموزش سنتی) تعیین شدند. جمعآوری اطلاعات با استفاده از آزمون بالینی با ساختار عینی جهت بررسی مهارتهای بالینی دانشجویان و یک پرسشنامه محقق ساخته برای ارزیابی میزان رضایت از شیوه آموزش مسأله محور صورت گرفت.
نتایج: میانگین نمرات مهارتهای بالینی بعد از آموزش بین دو شیوه سنتی و مسأله محور تفاوت آماری قابل ملاحظهای در هر سه رشته تحصیلی نشان داد. همچنین نتایج مربوط به پرسشنامه رضایتمندی دانشجویان نشان داد که تقریبا ۶۰% دانشجویان هر سه رشته تحصیلی، از آموزش مسأله محور رضایتمندی زیاد تا خیلی زیاد داشتند.
نتیجهگیری: با توجه به افزایش مهارتهای بالینی دانشجویان به دنبال آموزش به شیوه مسأله محور و رضایت بالای آنها از این روش آموزش، پیشنهاد میشود سایر دانشکدههای علوم توانبخشی و رشتههای وابسته هم درآموزش واحدهای بالینی از این شیوه آموزش استفاده کنند.
اسحاق مرادی، قدیر پوربایرامیان، قباد رمضانی، زهره سهرابی، مریم اعلاء، اعظم نورورزی،
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( تابستان ۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: برنامههای آموزشی جهت تحقق اهداف آموزشی، ارتقای کیفیت و حفظ پویایی، به ارزشیابی نیاز دارند. فارغ از نوع ارزشیابی، در هر ارزشیابی احتمال وجود سوگیری در تصمیمات ارزیاب وجود دارد. لذا انجام فراارزشیابی ضروری است. هدف از این پژوهش، فراارزشیابی برنامه دوره دکترای تخصصی رشته آموزش پزشکی در دانشگاه علوم پزشکی ایران، با استفاده از مقیاس فراارزشیابی Staffel Beam میباشد.
روش بررسی: این مطالعه یک پژوهش مقطعی است و با استفاده از چک لیست فراارزشیابی Staffel Beam که شامل چهار استاندارد می باشد. استاندارد فایدهمندی دارای تعداد ۷ نشانگر، عملی بودن، ۳ نشانگر، اخلاقی ۸ نشانگر، دقت دارای ۱۲ نشانگر بودند که هر کدام به صورت جداگانه بررسی شدند.
نتایج: نتایج به دست آمده، حاکی از آن بود که بیشترین میزان نمره کلی مربوط به استاندارد دقت ارزشیابی و کمترین آن اختصاص به استاندارد عملی بودن و مسائل اخلاقی داشت. بیشترین میزان قدرت ارزشیابی مربوط به استاندارد عملی بودن و کمترین آن مربوط به استاندارد اخلاقی داشت. در بررسی نهایی چهار شاخص فراارزشیابی مشخص که وضعیت استاندارد عملی بودن، بسیار خوب و شاخص استاندارد اخلاقی در حد متوسط است. استانداردهای فایده¬مندی و دقت نیز در وضعیت خوب میباشند.
نتیجهگیری: آموزش ارزشیابان و مبحث ارزشیابی، یکی از اقدامات عملی و مناسبی است که به بهبود وضع موجود کمک نماید. پیشنهاد میگردد علاوه بر تقویت استانداردهایی که امتیاز بالایی کسب نمودند، به مسائل اخلاقی در ارزشیابی مانند انجام توافقات فیمابین ارزشیاب و سفارشدهنده ارزشیابی نیز، توجه بیشتری شود.
فراارزشیابی، ارزشیابی برنامه، دکترای تخصصی، آموزش پزشکی، کوریکولوم
احمد طهماسبی قرابی، پریا کیانی، سمانه مرادی، نایب فدایی ده چشمه،
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( تابستان ۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: داﻧﺸﺠﻮﻳﺎن در ﻣﺪت ﻧﺴﺒﺘﺎً ﻛﻮﺗﺎﻫﻲ وارد ﺑﺎزار ﻛﺎر ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ و در ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻛﺸﻮر ﻧﻘﺶ ﻣﻬﻤﻲ اﻳﻔﺎ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. این مطالعه با هدف تعیین میزان روحیه کارآفرینی دانشجویان به صورت مطالعه موردی در دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز در سال ۱۳۹۹ انجام گرفت.
روش بررسی: پژوهش حاضر مقطعی و از نوع توصیفی در سال ۱۳۹۹ انجام شد. جمعیت مورد مطالعه یک نمونه ۲۴۸ نفری از دانشجویان دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز بود. روش نمونهگیری در این پژوهش به صورت تصادفی- طبقهای و ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامهای روا و پایا بود که روحیه کارآفرینی دانشجویان را با ۵۰ گویه و در ۵ بعد با مقیاس لیکرت مورد سنجش قرار داد. ﺗﺤﻠﻴﻞ دادهﻫﺎ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از روشهای آمار توصیفی و سایر آزمونهای T مستقل و ANOVA به منظور تعیین ارتباط متغیرها انجام گرفت. جهت تحلیل داهها از نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ استفاده شد.
نتایج: میانگین نمره روحیه کارآفرینی دانشجویان متوسط بود (۱۸۳,۴۱±۲۷,۳۴). بعد توفیق طلبی(۳۹.۰۴±۶,۴۲) بالاترین و بعد ریسکپذیری (۳۳.۶۲±۷,۰۴) کمترین امتیاز را داشتند. میانگین نمره روحیه کارآفرینی با وضعیت اشتغال تفاوت معنیداری داشت (۰۰۴/۰= p، ۸۸/۲=(t در حالی که با متغیرهای سن، جنس، مقطع تحصیلی و رشته تحصیلی تفاوت معنیداری مشاهده نشد )۰۵/۰<(p.
نتیجهگیری: با شناسایی و ارتباط عوامل موثر در روحیه کارآفرینی و ابعاد آن در دانشجویان، میتوان با بکارگیری برنامههای توسعه و آموزشهای کارآفرینی، زمینه را برای ارتقا سطح روحیه کارآفرینی دانشجویان فراهم کرد. در این راستا بهبود روحیه ریسکپذیری یک فاکتور تأثیرگذار میباشد.
گلی ارجی، لیلا شاهمرادی، مرضیه پناهی، مهتاب مهربان فر، مریم سعیدی،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: پرستاران به عنوان صف اول در ارزیابی درد بیمار و انجام اقدامات تسکینی میباشند و آموزش صحیح آنها بسیار حائز اهمیت است. هدف این مطالعه مقایسه اثر بخشی روشهای سخنرانی و آموزش مبتنیبر برنامه کاربردی بر آگاهی و عملکرد دانشجویان پرستاری در مدیریت درد در بیماران بود.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی قبل و بعد با دو گروه مداخله و کنترل بود. نمونهها شامل ۵۲ نفر از دانشجویان پرستاری در دانشکده علوم پزشکی ساوه بودند. فراگیران به روش تصادفی ساده در دو گروه مداخله (برنامه کاربردی مبتنیبر موبایل) و کنترل (سخنرانی) قرار گرفتند. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه سنجش میزان آگاهی و چک لیست سنجش مهارت مدیریت درد بیماران، توسط فراگیران بود. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار SPSS نسخه ۲۵ و آزمون های من ویتنی، تی زوجی و تی مستقل استفاده شد.
نتایج: میانگین نمره آگاهی دانشجویان در مورد مدیریت درد در مرحله قبل و بعد از مداخله هم در گروه مداخله (۰۰۱/۰>P) و هم در گروه کنترل (۰۰۱/۰>P) با هم اختلاف معنیدار داشتند. علاوه بر این میانگین نمره مهارت انجام مدیریت درد و سنجش آن، در بین فراگیران هر دو گروه، بعد از مداخله، اختلاف معنیداری داشت (۰۵/۰>P).
نتیجهگیری: بهرهگیری از برنامه کاربردی مبتنیبر موبایل میتواند موجب بهبود مهارت مدیریت درد و سنجش درد در دانشجویان پرستاری شود. استفاده صحیح از این برنامهها میتواند منجر به بهبود کیفیت یادگیری دانشجویان و همچنین ارتقا سطح دانش و مهارت آنان شود.
اسحاق مرادی، قباد رمضانی،
دوره ۱۸، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۲ )
چکیده
موضوع فلسفه آموزش جهت کمک به موفقیت در آموزش پزشکی یا آموزش حرفه های سلامت، امری برجسته و قابل توجه است و لازم است آراء فلسفی برای بررسی و حل مسایل آموزش، تطبیق داده شوند(۱). از فلاسفه برجسته در این زمینه ژان ژاک روسو فرانسوی است. بی شک برای اندیشه های روسو در حیطه کاربرد و عمل، می توان نقش پررنگی در امر تعلیم و تربیت قائل شد. همچنانکه در خود فرانسه دیر او را شناختند و به اندیشه های او پی بردند و ۱۶ سال پس از مرگ وی، پیکر او بنابر تصمیم مجلس انقلابی فرانسه به پانتئون(آرامگاه مردان بزرگ آن کشور) انتقال یافت و به خاک سپرده شد(۲)، در موقعیت و زمینه ما نیز شاید مدت مدیدی نیاز باشد تا نظریات وی را بهتر شناخته و به حیطه عمل وارد کرد. با بررسی آرا و نظریات فلسفی وی، می توان در ۴ حوزه مهم آموزش پزشکی، شامل فراگیرنده، معلم(استاد)، محیط آموزشی و برنامه درسی بحث نموده و از این آراء فلسفی و نظریات برای یاددهی و یادگیری بهره برداری کرد که در ادامه به توضیح هر حوزه می پردازیم.
۱- فراگیرنده(Student): تاکید روسو بر شناخت شاگرد و فراگیرنده است. وی معتقد است قبل از هر اقدام موثری، بایستی اطلاعات لازم و کافی در مورد شاگرد داشت. نظریات روانشناسی موخر نیز بر اهمیت شناخت فراگیران تاکید فراوان دارند. در دپارتمان های علوم پزشکی یا سایر گروه های مشابه، گام اول برای آموزش و یادگیری باید بر شالوده شناخت ویژگیهای دانشجویان بنانهاده شود. مدرس باید فراگیر را از لحاظ فرایندهای شناختی، تجارب قبلی، هوش و استعداد، زمینه، انگیزش، بلوغ عاطفی و... بشناسد زیرا تمام این مولفه ها، در انتخاب روش تدریس و تعامل با وی، اثرگذار خواهد بود و بدون وجود آگاهی از این فرایندها، ساخت داربست عقلی و نیز پیش سازماندهنده ها، نمیتوان به نتایج کار امید چندانی داشت. مدرس باید نیازهای فراگیر را شناخته و برنامه درسی را در آن مسیر هدایت نماید و نکته مهمتر اینکه تفاوتهای فردی بین فراگیران خود را لحاظ نماید. همچنین توجه به مراحل رشد شناختی فراگیران و اینکه در هر مرحله چه چیزهایی را باید در اختیار آنها قرار داد هم، واجد اهمیت بسزایی است(۲).
۲- معلم / استاد(Teacher): از فلسفه روسو چنین بر می آید که نقش مدرس باید تسهیلگر و راهنما باشد. مدرس باید خود یک الگوی کامل عملی برای فراگیران باشد. حتی در نظریه های روانشناسی شناختی- اجتماعی همچون بندورا به نقش مدل و اینکه فرادهنده باید در جایگاه خود به خوبی عمل کند اشاره شده است. مدرس باید مسبب ایجاد انگیزه در فراگیران شود و به قول روسو، هنر معلمی در این است که کاری کند که شاگردش از درس لذت ببرد. اینکه اگر مدرسی برای امر آموزش در یک درس انتخاب می شود حتما باید خود هم تخصص لازم را در آن درس و رشته داشته باشد و هم با انگیزه لازم و کافی آن را شروع نماید. مدرس باید ارتباط خوبی با فراگیران برقرار کند و بیشتر نقش دوست و یاور را ایفا نماید و فراگیر در کنارش با فراغ بال به یادگیری بپردازد.
۳- محیط آموزشی(Educational Environment): محیط، موضوعی است که روسو بسیار بر آن حساس است و اینکه ناچار می شود امیل خود را حتی در تنهایی رشد و پرورش دهد. روسو، محیط آموزشی که تربیت منفی را بر فرد اعمال کند یا به اندازه کافی برانگیزاننده نباشد، نمی پذیرد(۲). امروزه نظریات جدید روانشناسی نیز بر درستی نظریه روسو صحه گذاشته اند. در امر آموزش و یادگیری، ایجاد محیط های مناسب، خلاق و برانگیزاننده، جو عاطفی مناسب، محیط فیزیکی مساعد، امکانات و ابزار کافی، بر میزان و مطلوبیت یادگیری فراگیران تاثیر زیاد داشته و باید به خلق محیطی پویا دست زد.
۴- برنامه درسی(Curriculum): محتوای ارائه شده برای فراگیران باید با نیازهای طبیعی آنان همخوانی داشته باشد. استفاده از یادگیری به کمک حواس و کاربرد روش تجربی در امر آموزش و یادگیری از اصول فلسفی روسو است(۲) که بعدها مبنای نظریه پراگماتیسم دیویی شد. برنامه های درسی باید فراگیر محور بوده و نیز تا حدی، آزادی در یادگیری را برای فراگیران قائل شود. همچنین برنامه های درسی باید انعطاف پذیر و از یکنواختی و خشکی محض به دور باشند. تاکید بر روشهای نوین تدریس نیز از اصول این نظریه فلسفی می باشد و اینکه معلمان بر تدریس سنتی پافشاری نکنند. برنامه های درسی باید مسئله محور بوده و فراگیر را به تفکر و تامل وادار سازد. تجارب عینی و دست اول در اختیار او بگذارد. از نظر روسو، گنجاندن محتوای اخلاقی در دروس خیلی مهم است و نباید از اثرات پنهان آن غافل بود. آموزش نحوه اندیشیدن به فراگیران، بایستی در برنامه های درسی در نظر گرفته شود. دادن استقلال و آزادی عمل به فراگیران برای لمس و تجربه آنچه دوست دارند که یاد بگیرند، لازم است با نقش تسهیل گری معلم، صورت گیرد.
در نهایت اینکه، گرچه بسیاری از اصول آموزش پزشکی در نظریه روسو منعکس می شوند، اهمیت بحث آن، زمانی مشخص می شود که نقش یک فلسفه تربیتی در این اصول به چشم می خورد. فلسفه تعلیم و تربیت باعث می شود که عمیق تر به موضوعات توجه شود حتی اگر این موضوعات به طور روزمره بحث و اجرا شوند. در این مقاله، به آرای فلسفه روسو در زمینه آموزش و تطبیق آن با آموزش پزشکی پرداخته شد و مشخص است که آرا و نظریات وی تطبیق بسیاری با آموزش علوم پزشکی، حداقل در ۴ حوزه دانشجو، استاد، محیط آموزشی و برنامه درسی دارد و لازم است معلمان علوم پزشکی از این دیدگاه نیز به آموزش توجه داشته و آن را تحلیل نمایند تا در مواجهه با مسایل مختلف فرایند پیچیده یادگیری، بتوانند انعطاف پذیرترین واکنشها و بهترین راهکارها را داشته باشند و آنها را در راستای اهداف نظام سلامت و خدمت به جامعه، پیاده سازی نمایند.